خو کرده ام به صبر
باید صبور بود
باید گذشت از من و تو تا به ما رسید
خو کرده ام به هیاهوی چلچله
باید به گوش بود زیرا بهار در راه آمدن، خبر خوش میدهد به کسی که نمانده خواب
باید ز مهر گفت تا هر چه غنچه است نیمه باز
از آن سخن ، شکفته شود با صد هزار ناز
باید برای ما آن قاصدک خبری آورد ز باغ
باید به هوش بود و هوشیار
تا نگزرد ز راه
مهرت فزون جانت به سلامت عزیز من
من منتظر نشسته ام اینجا به انتظار
تا پیک رحمتی که میاید ز راه دور
من را ببیند و با خبری شادمان شوم
ای مهربان همیشه
مهربان من
هر لحظه بودن با تو برایم کم است کم
باید به انتظار بمانم برای عشق
شاید که روزی از همین روزهای خوب
پیکی بیاید ز راه دور
آری چه خوب شد تو هم بیا و بنشین کنارم به انتظار
با مهر و عشق به پیشواز میرویم
باید گذشت از من و تو تا به ما رسید